رهروان یاس

گروه احیاگران واجب فراموش شده

رهروان یاس

گروه احیاگران واجب فراموش شده

رهروان یاس
وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
"وباید ازمیان شما گروهی مردم را دعوت به نیکی کنند وبه کارشایسته وادارند واز کارهای زشت وناپسند باز دارند, اینان همان رستگارانند"
آل عمران,آیه104
این وبلاگ درجهت احیای واجب فراموش شده یعنی "امربه معروف ونهی از منکر "توسط گروهی از دانشجویان دانشگاه الزهرا (س)ایجاد شده است.
تجربیات وخاطرات ومطالب ارزنده تان را حتما برای وبلاگ بفرستید rahrovaneyas@chmail.ir
گروه"رهروان یاس"
سامانه پیامکی:1036 66 9900 3000
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
لوگو دوستان
آخرین نظرات

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم.

دوسـتانش دوستـانه گـفته بودند: چرا جـواب نمیدی؟ تا کی سکـوت؟
میگـفت: مگه نشنـیدید ک قـرآن می گـه: " ان الله یدافع الذین آمنوا "؟
یعنـی ی وظـیفه برای مـنه ک ایمـان آوردنـه,
یکـی هـم بـرای خـدا ک دفـاع کـردنه.
دعـا کـنید وظیفه خـودمو خـوب انجام بدم ,اون کـارشو خـوب بلـده؛


‎بهـش میگـفتند: انحصـارطلـب, دیکـتاتور, مـرفه, پولـدار.

دوسـتانش دوستـانه گـفته بودند: چرا جـواب نمیدی؟ تا کی سکـوت؟ 

میگـفت: مگه نشنـیدید ک قـرآن می گـه:
پی نوشت:

بخاطرخدا ترستوبزارکناروشروع کن..............خودش ازت دفاع میکنه

چه مدافعی بالاترازخدا؟؟؟؟

خادمة الزهرا

بایدبروید یادبگیرید

مساله ی امربه معروف ونهی ازمنکر،مانند مساله ی نمازاست.

یادگرفتنی است. بایدبروید یادبگیرید.

مساله داردکه کجا وچگونه بایدامربه معروف ونهی ازمنکرکرد.

خادمة الزهرا

متن زیر دریافتی است


یا رب
چند باری نگاهم کرد من هم ناخواسته نگاهم قفل شد روی صورتش؛ چهره ی معصومش را هنوز هم می شد از پشت ماسکِ آرایشش دید، وضع لباس پوشیدنش هم به روز و...
به خودم که آمدم دو ایستگاه مانده بود به پیاده شدنم با دست میله را گرفتم و خودم را کشیدم سمتش و به دستش زدم، برگشت، آرام و با لبخند گفتم: عزیزم روسریت از سرت افتاده،با صدایی بالاتر از من گفت: فکر میکنی چرا؟ خیلی ها برگشتن سمت من و منتظر جواب!
 با لبخندِ بیشتری گفتم: حتما حواست نبوده
گفت: اینجا که کسی نیست، با دست به مردهایی که پشت سرم بودن با فاصله ای اشاره کردم و گفتم: پس اینا چی هستن؟
جدی شد و کاملا برگشت سمتم،چشمهاشو جمع کرد و گفت: شما؟
با صدای بلند و دلسوزانه گفتم: کسی که دوستت داره و لبخند زدم
چند لحظه همین جور نگاهم کرد و من همچنان لبخند به لبم؛ گوشه لبش به علامت لبخند تکون خورد و برگشت.
موقع پیاده شدن حتی یک ذره هم از موهاش بیرون نبود.

باتشکرازخانم آراسته


خادمة الزهرا
دانلودصوت کامل دوره ی آموزش عمومی-مهندس تقوی


استاد تقوی


برای دانلودکلیک کنید

خادمة الزهرا